باقیات و صالحات در شیرآباد زاهدان

زاهدان بیشترین درصد حاشیه نشینی در کشور را بخود اختصاص داده. یادش بخیر یکی از مسولین اسبق کشوری که بارها حاشیه شهر زاهدان را به چشم خود دیده بود، همیشه میگفت: من اگر از سیاسیون نمیترسیدم، کل شهر زاهدان را حاشیه اعلام میکردم. واقعا علی رغم اقدامات و زحمات دستگاههای مختلف، زاهدان هنوز چهره یک کلان شهر مرکز استان را ندارد حتی در نقاط برخوردارش. بگذریم، سعی کنیم نیمه پر لیوان را ببینیم...
امروز بهمراه تعدادی از همکاران رفتیم شیرآباد. اسم محله شیرآباد را کمتر کسی است که نشنیده باشد. کافیست از داخل ماشین نگاهی به اطراف بیندازی تا همه چیز دستت بیاید. از زباله های انبوه و کارتن خواب ها گرفته تا بیغوله هایی عجیب و غریب بنام خانه. میان اینهمه پدیده های مثل هم، سر یکی از کوچه ها، چشم مان به یک ساختمان شیک و سه طبقه افتاد که کلا نظم آنجا را با زیبایی خود بهم زده بود. ساختمانی بنام خانه هدی. همین یک نکته کافیست که آدم متوجه شود که پشت این بنا و مجموعه داخلش، همت سترگی پنهان بوده. تعدادی انسان شریف و گمنام تحت عنوان بنیاد توسعه کارآفرینی بانوان در یک کار خیر دست به دست هم داده اند و این ساختمان را بنا کرده اند. تنها یادگارشان، تابلوهای کوچکی بود که روی دیوار نصب شده بود و روی هر کدام نام یکی از آنها درج شده بود. زهی سعادت، هر کدام از این تابلوهای شیشه ای چه وزنی را تحمل میکنند.
مجموعه ساختمان را تعدادی از بانوان مدیریت میکنند و برای خود هیات مدیره و مدیر عامل هم دارند.
همگی، ساکنین محله اند و چه خوب کار را پیش میبرند. بانوان بهمراه کودکان خود به این ساختمان می آیند و همین یک نکته، اصل داستان است; حضور زنان حاشیه شهر با آنهمه گرفتاری و معضل، بیرون از منزل و در کنار هم.
اصلی ترین کار، آموزش سوزن دوزی است. همان هنری که از دهه ها قبل به جهانیان معرفی شده و چشم همگان را به خود خیره کرده است. سوزن دوزی های مختلفی اینجا تهیه میشود و تیم مدیریت تلاش میکند محصولات را معرفی و به فروش رساند. جا قرآنی های کوچک و زیبایی هم درست میکنند برای داخل ماشین که یک کارخانه خودروسازی، قرارداد خرید آن را منعقد کرده است. کارگاه های خیاطی و شیرینی پزی و کامپیوتر هم هست که آن دومی، بویش تمام فضا را پر کرده بود. ولی همه اینها به کنار، در اینجا کلاس های مختلفی برگزار میشود. از کلاس سوادآموزی گرفته تا آموزش بهداشت فردی که همکاران ما زحمت آنرا میکشند. مهمترین و اثر بخش ترین کار برای چنین جامعه هدفی همین است، تفاوت ماهی و ماهیگیری.
قبول کنیم که آموزش رکن اساسی توسعه است در هر جامعه ای. ما نمیتوانیم ادعای رشد و توسعه داشته باشیم در حالی که برای آموزش مردم تلاشی نکرده ایم. اول باید چیزی را بکاری تا بتوانی در آینده محصولی را بدست آوری.
به گفته همکاران، چه بسا بدیهی ترین نکات را این بندگان خدا نمیدانند. در هر زمینه ای، بویژه نکات مرتبط با سلامت فردی.
در میان اینهمه رخدادهای پرچالش که روز و شب ذهن همه ما را بهم میریزد، این مجموعه بدون هیچ سر و صدایی معنی واقعی باقیات و صالحات را به همگان یادآوری میکند. از کار خیر خیرین گرفته تا اقدامات آموزشی فعلی. و چه زیباست وقتی کودکی را میبینی که اینجا چیزی را یاد گرفته و او را تشویق میکنی تا بیشتر بیاموزد و او انگار همه دنیا را در دستان خود دارد و در آسمانها سیر میکند. برای تمامی خیرین، دست اندرکاران و همکاران خودم که در این مجموعه نقشی دارند آرزوی عاقبت به خیری دارم ...
حافظ، نهاد نیک تو کامت برآورد
جان ها فدای مردم نیکو نهاد باد
۱۵ مرداد ۱۴۰۳. مهدی زنگنه بایگی زاهدان