دلنوشته زیبای مدافع سلامت آقای امان الله نصرت زهی
آقای امان الله نصرت زهی از همکاران پیشکسوت شاغل در بیمارستان رازی سراون، دلنوشته زیبائی را به رشته تحریر در آوده اند که نشان دهنده پایبندی ایشان به اخلاق حرفه ای و تلاش ستودنی وی و همکارانشان در خدمت رسانی بی وقفه به مردم و بیماران است.
خداحافظ دوست دیرین، سلام دوست جدید
بیست و هفت بهمن 87تا بیست و هشت بهمن99 حدود یک میلیون و چهارصد هزاربار اکسپوز کرد (اشعه داد) و شبانه روز در سه شیفت کاری تعطیل و غیر تعطیل دور انسان های دردمند چرخید و آلام شان را تشخیص داد و شد چشم تیزبین پزشکانی که درون و برون بیماران را در پی علل درد و رنج بیمارانشان می کاویدند. نتیجه کارش را چند سال اول در قالب عکس و کلیشه و چند سال اخیر با CD و pacsو His به هر جای کره ی خاکی که لازم بود می فرستادند.
استاندارد اشعه دهی و طول عمرش را در مراکز مختلف متفاوت برآورد کرده بودند ولی مهندسین نصاب روی روش کار و نگه داری تاکید بسیار داشتن و در کنار به کارگیری توصیه های مهندسین لطف خدا و دعای خیر بیمارانی که در فاصله چندین و چند کیلومتری دستگاه دیگری برای تشخیص آلامشان نبود باعث ثبت رکوردی عجیب شد حدود یک میلیون و چهارصد هزار اکسپوز در طول بیش از دوازده سال خداوند مهربان را شاکرم که در اکثر این سال ها توفیقم داد پا به پای این به ظاهر کوه آهن و پلاستیک و سیم و مفتول و کابل و در باطن دوستی عزیز و مهربان و دلسوز در خدمت بیماران عزیز و دردمند باشم از اولین سی تی که از همکار عزیزم جناب آقای عبدالله درزاده مسئول وقت تاسیسات بیمارستان گرفتم و به عنوان اولین سی تی سراوان ثبت شد تا سال های سال بعد ....
این اواخر اما این کوه آهن قلبش به صدا در آمده بود بیش از دوازده سال کار شبانه روزی خسته و فرسوده اش کرده بود پیش می آمد زمانی که نمی توانست پا به پای تکنولوژیست های جوان در خدمت بیمارانی باشد که روز به روز به افزونی می رفتند.
کووید 19 و هجوم ده ها و صدها درخواست اما تیرخلاصی شد بر قلب این مجسمه ی رکورد دار. بیست و هشت بهمن 1399 آخرین اکسپوز را انجام داد و آرام گرفت. برای خیلی ها شاید تکه ای آهن باشد و سرب و سیم و کابل: برای من اما دوستی بود دیرین و عزیز و صمیمی. چه شب ها و روزها عیدها و جمعه ها در کنار هم در خدمت دردمندان بودیم گرچه از من وظیفه بود و کار بود و شیفت کاری اما می دیدم اندوه و ماتم همراهان عزیزی را و لحظاتی بعد اشک شوق و شکر شکر همراهان عزیزی دیگر را که نتیجه ی سی تی بیمارشان را می دیدند و این وابستگی سال ها ادامه داشت و دارد. اکنون بعد از این همه سال آنچه در جعبه می گذارم تکه ای فلز و سیم نیست دوستی ست دیرین.
امید دارم تیوبی دیگر که جایگزین تیوب دیرین شد سال های سال دور بیماران شهرمان بچرخد و آلامشان را به درستی تشخیص و مددکار پزشکان در درمان عزیزان دردمند باشد.
امان الله نصرت زهی . بخش تصویربرداری بیمارستان رازی سراوان . اسفند 1399
comment