نوشتاری زیبا از دکتر زنگنه، رئیس مرکز مدیریت شبکه وزارت بهداشت در خصوص هفته کتاب و کتاب خوانی

کتاب و جامعه ایرانی...
پیش تر ها هر وقت ذهنم آشفته و بی نظم میشد، چند جمله ای مینوشتم هر چند برای مخاطبین اما بیشتر برای آرامش درونی خودم. ولی اکنون مدتی است که مغزم یخ بسته و راه آرامش را گم کرده است. شاید هم دلیل ش همین کهنه سر درد خفیفی است که بدلیل آلودگی هوا چند روزی است اغلب ساکنین این شهر را فرا گرفته ...
بگذریم ... چند روز پیش عنوان روز و هفته کتاب و کتاب خوانی را شنیدم، چیزی بیش از ۳۰ سال است که چنین روز و هفته ای داریم ولی برای من این اولین بار بود که با چنین اسمی مواجه میشدم. اینکه مبنای این نامگذاری چه بوده بماند ولی، بهانه ای شد تا چند جمله ای را بنویسم با همان دلیل بالا.
قصه تلخ همیشگی در مورد جامعه ما این است که ایرانیان کتاب خوان نیستند. اما تا دلتان بخواهد، در حرف زدن و شفاهی کار کردن، عنوان دار هستیم. باز هم به دلیل آن کاری ندارم هر چند دلایل تاریخی آن خود نوشتار دیگری را میطلبد ولی در نفس موضوع خدشه ای وارد نمیشود.
تلخ تر اینکه بنظر میرسد با آمدن شبکه های اجتماعی باز هم اوضاع بدتر شده است. اصل موضوع شبکههای اجتماعی وقت گیر است چه برسد به اینکه تعداد و تنوع آنها آنقدر زیاد است، از با فیلتر و بی فیلتر گرفته تا ایرانی و خارجی که این خود وقت بیشتری را هدر میدهد، خلاصه اینکه، بعید است بتوانی جمعی یکدست از همکار و همکلاسی یا خانواده را در یک پلتفرم دور هم جمع کنی.
اغلب ما ها تمام داشته های ذهنی مان از همین مطالب کوتاه و تقریبا اشتباه و غرض آلود ارسال شده در فضای مجازی است و همگی از این منبع ارتزاق میکنیم و بر اساس همین داده ها تصمیم گیری هم میکنیم. تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل...
در بهترین حالت، ویکی پدیا برایمان نقش بازی میکند که آن هم خود داستانی دیگر است.
بگذریم ... فرق بین کتابخوان و کتاب نخوان آنقدر فاحش است که نیاز به توضیح ندارد ولی وقتی تمام جامعه مملو از کتاب نخوان ها باشد، جایی برای درک این تفاوت ایجاد نمیشود. ایکاش در کنار اینهمه قانون و دستورالعمل ریز و درشت، یک ماده واحده کوتاه هم برای تشویق کتاب خوانی و تنبیه حرف زدن بدون شواهد صادر میشد و یا حداقل ارزش گذاری های عینی و ملموس در این زمینه ایجاد میشد تا همه ما بویژه دانش آموزان و دانشجویان مختار که جای خود دارد، چه بسا مجبور میشدند که به این یار مهربان وقعی در حد جایگاهش می گذاردند. در گذشته، جزوه ها جای کتابها را گرفته بودند ولی اکنون از همان جزوه ها هم خبری نیست. بهترین توصیف در مورد خواندن کتاب آنی است که میگوید، افرادی که کتاب میخوانند انگار که چندین بار زندگی کردن را تجربه میکنند. جمله انتهایی را هم در مورد کتاب خوب و خیلی خوب بنویسم، چرا که توصیف بد بر این پدیده مصداق ندارد. به باور نویسنده، کتاب خوب تر آنی است که هر جمله اش را که میخوانی در یک دوراهی ویژه قرار میگیری، اینکه آن جمله آنقدر زیباست و تاثیر گذار که دوست داری دوباره و دوباره بخوانی اش، از طرفی آن جمله باز هم آنقدر زیباست که دوست داری سریع از آن رد شوی تا جملات زیبای بعدی را ببینی. اگر در چنین تناقض جالبی واقع شوی، یعنی کتابی که در دست داری، از نوع خوب تر است. اگر خواستید امتحان کنید، فصل معبد از کتاب کویر را باز کنید و یا نگاهی به غزل های شمس بیندازید ...
روز و هفته کتاب بر همه کتابخوانان این سرزمین گرامی باد.
۲۵ آبان ۱۴۰۳، مهدی زنگنه بایگی