نوشتار زیبای دکتر مهدی زنگنه در خصوص رسانه و اثرات آن در زندگی
رسانه هیولای دلفریب قرن بیست و یک

قرن فعلی، عصر کنترل ذهن است با ابزار رسانه. این جمله خیلی هم جدید نیست ولی اهمیت و بزرگی ش در دوران فعلی و در کشور ما بیشتر از هر زمانی به چشم میخورد. ما همگی در دنیایی زندگی میکنیم که رسانه ها برایمان ساخته اند، چه بخواهیم و چه نه.
همه ما معدود دوستانی را دور و بر خودمان داریم که از گوشی های قدیمی استفاده میکنند و به قول خودشان از شبکه های اجتماعی فارغ اند. وقتی چنین افرادی را می بینیم انگار که با یک انسان ما قبل تاریخ روبرو شده ایم و برایمان بهت آور می شوند. به باور من همان ها هم محبوس در قفس رسانه اند ولی از نوع های دیگرش و احتمالا به حد کمتر. این عده محدود را کنار بگذاریم بقیه همگی اسیر یک زندانیم. زندانی هوشمند و به روز که برای تمام روز ما خواب دیده. شبها که در حال استراحتیم، هیولای روزگار ما مشغول بکار است تا صبحانه خبری ما را آماده کند. فرصت را از دست نمیدهیم و همان اول وقت سری بهمه شبکه های اجتماعی می اندازیم. کافی است لباس بپوشیم و سوار ماشین شویم تا با اولین نفر که راننده کنار دستمان است شروع به خوش و بش کنیم و از تیترهای نیم ساعت قبل واتساپ و تلگرام و سروش و ... سخن بگوییم. در واقع، این هیولا است که بما میگوید صبح را با خوشحالی شروع کنیم یا ناراحتی. با انگیزه مضاعف یا بی حوصلگی. با امید به آینده یا ... و تلخ تر اینکه معمولا آن صفت های دوم وجود دارند و بر روح ما تاثیر میگذارند نه اولی ها.
نکته ای علمی میگوید که انسانها اخبار بد را به تعداد بیشتری بازگو میکنند تا موارد خوب را. نکته ای دیگر هم میگوید که آدمی نکات منفی را جذاب تر دنبال میکند تا موارد مثبت را. این دو را بگذاریم کنار رسالت رسانه و خودمان را در دنیایی پر از مغرض و مخالف و حداقل غیردوست (واژه دشمن را عمدا بکار نبردم)، تلقی کنیم آنگاه متوجه میشویم که چی به چی است.
اینکه وضعیت کشور ما در خیلی از زمینه ها بویژه مدیریت، نیازمند تلاش بسیار مضاعف است به کنار، البته که چنین است اما موضوع چیز دیگری است. بدبین ترین افراد هم که باشیم باید بپذیریم که آن صبحانه سر صبح واقعا واقعی نیست. خوش بحال آنهایی که توانسته اند پای خود را حتی برای یکبار هم که شده از این سرزمین به بیرون بگذارند. حتما خواهند گفت که آسمان همه جا همین رنگ است چه بسا کم رنگ تر.
هدفم از این نوشته ترسیم گل و بلبل نیست ولی بدانیم که هفدهمین کشور بزرگ و شلوغ دنیا با تاریخ و فرهنگی به درازای تاریخ تمدن، جزو معدود تمدن های سر پا در روزگار امروز است. آدمی می آید و میرود، حکومتها و حاکمان هم همینطور ولی ایران مانده و میماند. تاثیر گذار هم میماند. به احترام این بزرگی و عظمت هم که شده کمی آگاهی و انصاف را چاشنی صبحانه اول روز کنیم وگرنه هم خودمان کاممان تلخ میشود تا شب و هم به بقیه القا خواهیم کرد آنرا. هدف امیدواری از جنس بی خیالی نیست بلکه تلاش در جهت دیدن درست و گام نهادن در مسیر درست است حتی به اندازه یک گام. کودکان و جوانان این سرزمین رویکرد ما را نظاره گرند. اجازه ندهیم هیولای دلفریب قرن ۲۱ م برای ما تصمیم بگیرد. روزی یک خبر غیرمفید و مغرضانه را کمتر فوروارد کنیم باز هم غنیمت است. هیچکس منتظر این یاوه های انگیزه کش نیست. حداقل برای آیکون فوروارد گوشی هایمان ارزش قائل شویم. همین ...
۳ مهر ماه ۱۴۰۳، مهدی زنگنه بایگی. زاهدان